معنی اصغر عبداللهی

حل جدول

اصغر عبداللهی

برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه در سال 93


اصغر عبداللهی برای فیلم «خداحافظی طولانی»

برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه


اصغر عبداللهی برای فیلم "خداحافظی طولانی"

برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه جشنواره فیلم فجر سال 1393

فارسی به عربی

اصغر

اصغر، اقل، قاصر

عربی به فارسی

اصغر

اصغر , موخر , کم , زودتر , تازه تر , دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان

لغت نامه دهخدا

عبداللهی بالا

عبداللهی بالا. [ع َ دُل ْ لاه ی ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در هشت هزارگزی شمال خاور فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به بهبهان. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر و مالاریایی است 119 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه فهلیان و چشمه تأمین میشود محصولاتش: غلات، برنج، حبوبات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


عبداللهی پائین

عبداللهی پائین. [ع َ دُل ْ لاه ی ِ] (اِخ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. واقع در هشت هزارگزی شمال خاور فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به بهبهان. ناحیه ای است واقع در دامنه. گرمسیر و مالاریایی است 244 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رودخانه ٔ فهلیان تأمین میشود. محصولاتش: غلات، برنج، حبوبات است. اهالی به کشاروزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


اصغر

اصغر. [اَ غ َ] (ع ن تف) خردتر. مؤنث: صُغْری ̍. ج، اصاغر، اصاغره و کذا اصغرون. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج).کوچکتر. کهتر. کهین. صغیرتر. حقیرتر. مقابل اکبر.
- امثال:
اصغر من حبه.
اصغر من صعوه.
اصغر من قراد.
|| خردسالتر: اصغر اولاد. || در تداول دانشمندان علوم عربی بر نوعی اشتقاق اطلاق شود. رجوع به اشتقاق اصغر در همین لغت نامه و کشاف اصطلاحات الفنون ص 828 شود. || کلمه ٔ اصغر در نزد منطقیان بر موضوع مطلوب در قیاس اقترانی اطلاق شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 828). و در مبحث حد بنقل از شرح مطالع آرد: در هر قیاس حملی ناگزیر باید دو مقدمه باشد که در حد مشترک اند و این حد را حد اوسط نامند زیرا میان دو طرف مطلوب واسطه است و یکی از دو مقدمه بحدی متمایز و منفرد میشود که موضوع مطلوب است و آن را اصغر نامند زیرا موضوع اغلب اخص است و از اینرو از حیث افراد کمتر است و مقدمه ٔ دوم بحدی متمایز و منفرد میگردد که محمول مطلوب باشد و آنرا اکبر نامند زیرا اغلب اعم است و از اینرو از حیث افراد بیشتر است... بنابرین هر قیاسی مشتمل بر سه حد است، اصغر و اکبر و اوسط چنانکه اگر بگوییم هر انسانی حیوان است و هر حیوانی جسم است، آنگاه مطلوب یا نتیجه ٔ حاصل از آن چنین میشود که هر انسانی جسم است و انسان حداصغر و حیوان حد اوسط و جسم حد اکبر آنست. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 286). و رجوع به حد و قیاس اکبر شود:
اصغر اگر حمل یافت در بر صغری و باز
وضع به کبری گرفت شکل نخستین شمار
وضع بهر دو دوم حمل بهر دو سوم
رابع اشکال را عکس نخستین شمار.
؟

اصغر. [اَ غ َ] (اِخ) لقب ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی. زاهد بسطامی بود چنانکه یاقوت در معجم البلدان ذیل بسطام نام و نسب وی را بدینسان آورده است: ابویزید طیفوربن آدم بن عیسی بن علی زاهد البسطامی الاصغر. صاحب روضات الجنات مینویسد: و بنابرین ممکن است ابویزیدی که معاصر مولانا صادق (ع) و صاحب سقایه ٔ خانه وی بوده بزرگتر از دو بایزید دیگر باشد و چنانکه من دریافته ام بایزیدی که از حیث زمان نسبت بدو بایزید دیگر متأخر است اصغر است. رجوع به ابویزید شود.

اصغر. [اَ غ َ] (اِخ) (میرزا...) از شاعران قرن نهم هجری بود و امیر علیشیر نام وی را ذیل «سادات عظام که گاهی به نظم التفات میفرموده اند» بدینسان آورده است: ولد میر غیاث الدین عزیز و از نقبای مشهد مقدس است و میگویند بسیار سفیه و بدزبان است. این مطلع ازوست:
گشتم غبار و برد بکویش صبا تنم
از خاک برگرفته ٔ باد صبامنم.
این مطلع نیز ازوست:
بمیزان نظر حسن ترا با ماه سنجیدم
میان این و آن فرق اززمین تا آسمان دیدم.
(از مجالس النفایس ص 137).

گویش مازندرانی

عبداللهی سر

از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر

فرهنگ عمید

اصغر

صغیرتر، کوچک‌تر، خُردتر،

نام های ایرانی

اصغر

پسرانه، کوچک تر

فرهنگ فارسی هوشیار

اصغر

خردتر، کوچکتر، حقیرتر

فرهنگ فارسی آزاد

اصغر

اَصْغَر، کوچکتر، خردتر (ین)، (جمع: اَصاغِر)،

معادل ابجد

اصغر عبداللهی

1443

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری